- شب نامه
- نوشته بی امضا شبیه به روزنامه که شبها در خانه ها اندازند
معنی شب نامه - جستجوی لغت در جدول جو
- شب نامه
- هرنوشته ای که شب هنگام و پنهانی میان مردم پخش کنند
- شب نامه ((~. مِ))
- هر نوشته ای که شب هنگام و پنهانی میان مردم پخش کنند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جام آب خوری - ظرف آب
صورت و سیاهه جهیز و اسباب زن که بخانه شوهر برند و بامضای داماد رسانند
شب دوست، زن بد کار زن هرزه گرد
کتاب تاریخ و سرگذشت پادشاهان ایرانی
چیزی که آن را معلق کنند به چیزی دیگر شرط پیمان، انصار و یاران مرد، اولین گروهی که به جبهه جنگ می روند، شحنه چاوش پاسبان، پیاده کوتوال
پیماننامه
شب دوست، زن بدکار و هرزه گرد
نامه ای که حکایت از شادی و طرب کند، نامه ای که خواندنش شادی و طرب بیاورد
خانه ای که شب ها درویشان در آن به سر می برند
کتابی که در آن سرگذشت پادشاهان ایران، به نظم یا نثر، گرد آمده باشد
نامه ای که حکایت از غم و اندوه کند، نوشتۀ غم انگیز، در علوم ادبی تراژدی مثلاً غمنامۀ رستم و اسفندیار
نوشته ای که اصل و تبار و نام اجداد کسی در آن ذکر شده باشد
خفّاش، جانور پستانداری با پوزۀ باریک، گوش های برجسته، دندان های بسیار تیز و قوۀ بینایی ضعیف که دست و پایش با پردۀ نازکی به هم متصل شده و به شکل بال درآمده است که با آن می تواند مثل پرندگان پرواز کند، بیواز، خربیواز، شب پره، شبکور، مرغ عیسی، شیرمرغ، وطواط
شب پره، خفّاش، جانور پستانداری با پوزۀ باریک، گوش های برجسته، دندان های بسیار تیز و قوۀ بینایی ضعیف که دست و پایش با پردۀ نازکی به هم متصل شده و به شکل بال درآمده است که با آن می تواند مثل پرندگان پرواز کند، بیواز، خربیواز، شب یازه، شبکور، مرغ عیسی، شیرمرغ، وطواط
نوشته ای که به موجب آن کسی مالی را به دیگری ببخشد، بخشش نامه
نامه عاشقانه
نامه ای که حکایت از غم و اندوه کند
پاژ نامنامه فرمانی از طرف شاه یا امیر حاکی از لقبی که به کسی دهد، حامل و دارنده لقب نامه: بدان کیمیا ماریه میر گشت لقب نامه علم اکسیر گشت. (نظامی لغ)
نژاد نامه، شجره نسب
قباله ای که طق آن کسی (واهب) مالی (عین موهوبه) را بشخصی (متهب) بخشد، بخشش نامه
بخشش نامه
((نَ سَ. مِ))
فرهنگ فارسی معین
ورقه ای که در آن صورت پدران یک فرد، یا مادران او، یا پدران و مادران وی نوشته شده باشد، شجره النسب
پروژه
دیباچه، عنوان، سر نامه
گنج زر و جواهری که درزیر زمین دفن کنند
آنچه که در شب بدرخشد و نمایان باشد
شاهنامه، کتابی که در آن اعمال و افعال و کارنامه شاهان نوشته شود